- مشخصات کتاب
- دیه چشم کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه چشم کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه اجفان و پلکهای چشم کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه أنف و بینی کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه أنف و بینی کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه أنف و بینی کتاب الحدود و التعزیرات
- دیهی أذن و گوش کتاب الحدود و التعزیرات
- دیهی أذن و گوش کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه شفتین و لب های انسان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه شفتین و لب های انسان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه لسان و زبان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه لسان و زبان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه لسان و زبان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه لسان و زبان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه اسنان و دندان ها کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه اسنان و دندان ها کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه أسنان و دندان ها کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه أسنان و دندان ها کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه أسنان و دندان ها کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه «لحیین»،یعنی دو استخوان دو طرف پایین صورت کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه یدان و دو دست کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه یدان و دو دست کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه اصابع و انگشتان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه اصابع و انگشتان اضافی کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه اظفار و ناخنها کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ظهر و صلب کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه نخاع و پستان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه دستگاه تناسلی مردان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه دستگاه تناسلی مردان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه دستگاه تناسلی مردان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه دستگاه تناسلی مردان کتاب الحدود و التعزیرات
- معنای افضا و حکم آن کتاب الحدود و التعزیرات
- معنای افضا و حکم آن کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه دو پا و رجلان کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه شکستگی استخوان ترقوة کتاب الحدود و التعزیرات
- معنای عجان و دیه آن کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه شکستگی و موضحه کتاب الحدود و التعزیرات
- معنای رضّ و دیه آن کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه بکارت و مثانه کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ذهاب عقل کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ذهاب عقل کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه نقص در مجرای گوش کتاب الحدود و التعزیرات
- مقدار دیه جایی که قطع هردو گوش، سبب از بین رفتن بینائی شود کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ذهاب بصر و بینایی کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ذهاب بصر و بینایی کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ذهاب قوه شامه و ذائقه کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ذهاب قوه ذائقه کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ذهاب منافع دستگاه تناسلی کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه سلس البول و ذهاب صوت کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه ذهاب صوت کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه حارصة کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه دامیه، متلاحمه،سمحاق و موضحة کتاب الحدود و التعزیرات
- هاشمة،منقّلة و مأمومة کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه دامغه و جائفة کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه نافذة و سیاهی، سبزی و سرخی صورت کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه سیاهی، سبزی و سرخی صورت کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه شجاج و جراح در بدن کتاب الحدود و التعزیرات
- تفاوت دیه مرد و زن کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه جنین کتاب الحدود و التعزیرات
- مقدار دیه جنین کتاب الحدود و التعزیرات
- مقدار دیه جنین کتاب الحدود و التعزیرات
- مقدار دیه جنین کتاب الحدود و التعزیرات
- مقدار دیه جنین کتاب الحدود و التعزیرات
- دیه جنایت بر میت و مرده کتاب الحدود و التعزیرات
- مقدار دیه اعضای میت کتاب الحدود و التعزیرات
- عاقله و مصادیق آن کتاب الحدود و التعزیرات
- عاقله و مصادیق آن کتاب الحدود و التعزیرات
- عاقله ضامن قتل و جنایت خطئی است نه عمدی کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا بین اهل ذمه هم عاقله است یا این قانون از مختصات اسلام می باشد؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا دیه قتل و جراح خطئی صبی و مجنون بر عهده عاقلة است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا دیه قتل و جراح خطئی صبی و مجنون بر عهده عاقلة است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- با نبود عاقله، دیه قتل خطئی بر عده چه کسی است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- نحوه و مدت پرداخت دیه از طرف عاقله کتاب الحدود و التعزیرات
- با نبودن عاقله، دیه بر عهده چه کسی است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- احکام جنایت بر حیوانات کتاب الحدود و التعزیرات
- احکام جنایت بر حیوانات کتاب الحدود و التعزیرات
- احکام جنایت بر حیوانات کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا مسلمان مالک خمر و خنزیر میشود؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- هرگاه حیوان کسی به زراعت دیگری ضرر و آسیب بزند کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا جنایت بر کلب و سگی که دیه مقدره دارد، موجب ضمان است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا احکامی که مربوط به قتل مرد مسلمان است، شامل زن مسلمان، صبی و مجنون هم میشود؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- وجوب قضای نماز های فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم قضای نوافل فوت شده کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا ترتیب در قضای نماز های یومیه لازم است یا لازم نیست؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا ترتیب در صلوات غیر مترتبه هم لازم است یا نه؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا ترتیب در صلوات غیر مترتبه هم لازم است یا نه؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا ترتیب در صلوات غیر مترتبه هم لازم است یا نه؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا ترتیب در صلوات غیر مترتبه هم لازم است یا نه؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا در حال جهل هم ترتیب در صلوات غیر مترتبه لازم است یا نه؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا در حال جهل هم ترتیب در صلوات غیر مترتبه لازم است یا نه؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- هر گاه انسان نداند که چه مقدار نماز از او فوت شده، حکمش چیست؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا در قضای نماز فوریت واجب است یا نه ؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا در قضای نماز فوریت واجب است یا نه ؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا در قضای نماز فوریت واجب است یا نه ؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- أدله قائلین به مضایقه کتاب الحدود و التعزیرات
- ادله قائلین به مضایقه کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم تقدیم نماز فائتة بر حاضرة کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم تقدیم نماز فائتة بر حاضرة کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم تقدیم نماز فائتة بر حاضرة کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم تقدیم نماز فائتة بر حاضرة کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم تقدیم نماز فائتة بر حاضرة کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم تقدیم نماز فائتة بر حاضرة کتاب الحدود و التعزیرات
- کسی که فائته بر گردنش است، میتواند نافله را بخواند یا نه؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- کسی که فائته بر گردنش است، میتواند نافله را بخواند یا نه؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم خواندن نماز قضا با جماعت کتاب الحدود و التعزیرات
- مشروعیت عبادات صبیان کتاب الحدود و التعزیرات
- وظائف ولی نسبت به بچه ها و صبیان کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا قضا از میت فقط مخصوص پدر است یا شامل مادر هم میشود؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا قضا از میت فقط مخصوص پدر است یا شامل مادر هم میشود؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم قضا از میت کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم قضا از میت کتاب الحدود و التعزیرات
- مراد از قاضی چه کسی است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- مراد از قاضی چه کسی است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- مراد از قاضی چه کسی است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- هرگاه ولد اکبر خنثای مشکله باشد، قضای نماز پدر بر چه کسی واجب است؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- در صورت مساوی بودن دو پسر از نظر سنی، قضای نماز پدر چه حکمی دارد؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- آیا با وصیت میت به استیجار، وجوب قضا از ذمه ولی ساقط میشود؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم نیابت از میت کتاب الحدود و التعزیرات
- حکم نیابت از میت کتاب الحدود و التعزیرات
- لزوم رعایت ترتیب در قضای نماز میت کتاب الحدود و التعزیرات
- میزان در قضای نماز های فوت شده میت است یاولی؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- هرگاه بر گردن میت چند نوع نماز باشد، آیا بر ولی واجب است که همه آنها را قضا کند؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- با نداشتن فرزند ذکور، تکلیف نماز قضای میت چه میشود؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- هرگاه ولد اکبر قبل از تمکن از قضای نماز پدر بمیرد،آیا بر ولد اصغر قضا واجب میشود؟ کتاب الحدود و التعزیرات
- میزان در رؤیت هلال کتاب الحدود و التعزیرات
- میزان در رؤیت هلال کتاب الحدود و التعزیرات
- میزان در رؤیت هلال کتاب الحدود و التعزیرات
- میزان در رؤیت هلال کتاب الحدود و التعزیرات
آرشیو دروس خارج قفه آیت الله سبحانی92-91
مشخصات کتاب
سرشناسه:سبحانی تبریزی ، جعفر،1308
عنوان و نام پدیدآور:آرشیو دروس خارج قفه آیت الله سبحانی92-91/ جعفر سبحانی تبریزی.
به همراه صوت دروس
منبع الکترونیکی : سایت مدرسه فقاهت
مشخصات نشر دیجیتالی:اصفهان:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان، 1396.
مشخصات ظاهری:نرم افزار تلفن همراه و رایانه
موضوع: خارج فقه
دیه چشم کتاب الحدود و التعزیرات
موضوع: دیه چشم الثانی: العینان بحث ما در باره دیه اعضای انسان است، یعنی گاهی بحث راجع به دیه خود انسان است و گاهی بحث راجع به دیه اعضای انسان می باشد، البته در آینده یک فصلی داریم به نام دیه افعال، یعنی یک چیزهایی است که فعل انسان کم شده، ولی فعلاً بحث ما در باره دیه اعضاست، البته مقداری از دیه اعضا را بحث کردیم و رسیدیم به دیه ی عینان، قانون کلی این است که هر چیزی که در انسان متعدد باشد، جفتش دیه کامل، و یکدانه اش دیه ناقص دارد ، یعنی دیه اش نصف دیه کامل است، «عینان= دو چشم» چون در بدن انسان مکرر است، یعنی دوتاست، دوتایش دیه کامل دارد، یکی از آنها نصف دیه را دارد، ولی انف و بینی، چون در انسان واحد است فلذا دیه کامل دارد. پس قاعده کلی این شد که هر چیزی که در انسان متعدد بود، مجموعش یک دیه کامل دارد و یکدانه اش نصف دیه کامل، پس در عینان باید بگوییم:« فی العینین معاً الدیه»،یعنی دوتایش یک دیه کامل دارد. یک چشم نصف دیه را دارد. عبارتی که حضرت امام در تحریر الوسیله دارد، در حقیقت متخذ و گرفته شده از روایات است، هردو چشم یک دیه کامل دارد، یکدانه اش نصف دیه کامل، آنچه که مهم می باشد این است که ما پنج چشم داریم، هر چند چشم بیمار است، اما دیدش فرق نمی کند، پنج چشم را نام می برد که از نظر بینائی و دید، چیزی کم ندارد، اما از نظر خلقت یک چشم ناقص است، امام در می فرماید در همه این پنج چشم که در حقیقت چشم خلقتی و اصلی نیست، یعنی در و اقع نسبت به اصل خلقت یک چیزی کم دارند، اما چون نور شان کامل است، فلذا در هردو چشم یک دیه کامل و در یکدانه اش یک دیه کامل است: آن پنج چشم عبارتند از: 1: الأعمش، 2: الأحول، 3: الأخمش، 4: الأعشی، 5: الأرمد، ایشان این پنج تا را نام می برد و می فرماید: «کالصحیح»، یعنی دیه اش همانند چشم صحیح است، چرا؟ چون هرچند خلقت شان ناقص است، اما دیدش ناقص نیست، این دیه مال دید است، دید همه اینها کامل است، منتها در آفرینش نا زیبا هستند، نازیبائی سبب نمی شود که دیه کم بشود، چون دیه بر بینائی است و بینائی اینها کامل است. من ابتدا این پنج تا را معنا می کنم: معنای اعمش «اعمش» به انسانی می گویند که چشمش آبریز است، یعنی همیشه از چشمش آب می ریزد بدون اینکه توقف داشته باشد. «ضعف بصره مع سیلان دمع عینه فی أکثر الأوقات»، جمعش هم «عمش- بضم العین و المیم» است، مؤنثش عمشاء می باشد، مثلاً می گویند: «رجل أعمش و أمرأه عمشاء»- اتفاقاً یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) نامش اعمش است و روایت زیادی هم از آن حضرت دارد،البته از بزرگان اهل سنت است، اما از امام صادق (علیه السلام) روایات فروانی دارد- اگر کسی چشم آدم اعمش را کور کند، دیه کامل دارد، هر چند چشم این آدم یکنوع بیماری دارد و دچار آبریز است، ولی چون از نظر دید و بینائی مشکلی ندارد، یعنی دیدش سالم است فلذا دیه کامل دارد چون دیه مال دید و بینائی است نه مال زیبائی و سلامت از نظر ساختمان. «أحول» به معنای لوچ است، البته لوچی هم انواع و اقسامی دارد، ما یک قسمش را گفتیم، یکی از حدقه مایل به بینی است، حدقه دیگر مایل به بالاست، آدم لوچی است، اما دیدش سالم است، اگر کسی بر چشم انسان احول، صدمه ای وارد کند، باید دیه کامل را بدهد،چرا؟ هر چند ساختمان چشم نازیباست، اما این دیه مال ساختمان زیبا نیست، بلکه مال بینائی و دیدش است. معنای اخفش «اخفش» اخفش به کسی می گویند که شب می بیند، اما روز نمی بیند، بر خلاف اعشی که روز می بیند ولی شب نمی بیند. البته گاهی اخفش به آدمی می گویند که چشمش بسیارکوچک شده باشد، یعنی «ضاقت عیناه»، علی ای حال اگر کسی به چشم آدم اخفش که دیدش کامل است، صدمه ای وارد کند باید دیه کامل بپردازد، مجرد اینکه ساختمان چشمش نازیباست، سبب کم شدن دیه نمی شود. معنای أعشی «الأعشی»، اعشی، عکس اخفش است،یعنی اعشی به کسی می گویند که روز می بیند، اما شب نمی بیند (شب کور). معنای أرمد «الأرمد»، ارمد به کسی می گویند که دچار درد چشم شده باشد در روایت داریم که در جنگ خیبر حضرت علی (علیه السلام) کان أرمد العین، دچار درد چشم شده بود، گاهی از اوقات انسان بخاطر فرو رفتن گرد و غبار یا میکروب گرفتار درد چشم می شود. اگر کسی چشم آدم ارمد را نابینا و کور کند، باید دیه کامل بدهد. بنابراین، این پنج تا هر چند عین شان عین سالم نیستند، اما چون دیدش سالم است، دوتایش دیه کامل دارد، یکدانه اش هم نصف دیه کامل را دارد. این مطلبی بود که گفتیم. از روایات چه اسفتاده می شود؟ آیا از روایات هم چنین چیزی استفاده می شود یا نه؟ روایت حلبی 1- و عنه- ضمیر «عنه» به راوی اول بر می گردد نه مؤلّف، مؤلّف سه نفرند، یکی کلینی، دومی صدوق و سومی هم شیخ- پس ضمیر «عنه» به راوی اول می گردد، راوی اول هم علی ابن ابراهیم است- عن أبیه، عن ابن أبی عمیر، عن حماد، عن الحلبی- در این روایت سند خماسی شد، غالباً علی ابن ابراهیم رباعی است، یعنی خودش با سه واسطه از امام (علیه السلام) نقل می کند، ولی در اینجا واسطه خماسی است نه رباعی،- عن أبی عبدالله(علیه السلام) فی الرجل یکسر(صیغه مجهول) ظهره قال:« فیه الدیه کامله، و فی العینین الدیه و فی أحداهما نصف الدیه، الخ» الوسائل: ج 19، الباب1 من أبواب دیات الأعضاء، الحدیث4، 2- محمد بن یعقوب، عن علی بن إبراهیم ، عن أبیه، عن أحمد بن محمد بن أبی نصر(بزنطی) عن عبدالله بن سنان- روایت صحیحه است، چون علی ابن ابراهیم ثقه است، پدرش از نظر ما فوق ثقه است، أحمد بن محمد بن أبی نصر بزنطی هم ثقه می باشد، عبد الله بن سنان هم ثقه است، بلی، محمد بن سنان ثقه نیست- عن أبی عبدالله (علیه السلام) قال:« ما کان فی الجسد منه اثنان ففیه نصف الدیه،مثل الیدین و العینین، قال :قلت: رجل فقئت عینه؟ قال: نصف الدیه» الوسائل: ج 19، الباب1 من أبواب دیات الأعضاء، الحدیث 1، این روایت هم دلیل بر مسئله است. حال اگر چشم کسی سالم است، اما یک سفیدی در چشم اوست، حکمش چیست؟ امام می فرماید: اگر سفیدی روی ناظر است،یعنی روی مردمک چشم است، باید دید که یا همه چشم را می پوشاند یا بخشی را می پوشاند نه همه را، البته اگر در غیر ناظر باشد، ضرری ندارد، مثلاً یا آن طرف چشم است این طرف چشم،این ضرری ندارد،چون روی ناظر نیست. اما اگر سفید روی مردمک چشم است، باید ببینیم که چه مقدار از دید و بینائی چشم را کم کرده، اگر پزشکان گفته اند این آدم پنجاه در صد بینائی خود را از دست داد، قهراً ربع دیه دارد، اگر یک چشمش را کور کند، که در حقیقت آن پرده سفید روی مردمک باشد، دیه اش ربع دیه کامل است، چون اگر سالم بود، نصف دیه را داشت، حال که سفیدی روی مردمک است و چشم پزشک هم می گوید نصف دید این چشم کم است، ربع دیه دارد. متن تحریر الوسیله المسأله الأولی: فی العینین معاً الدیه، و فی کل واحده منهما نصفها (دیه) ، و الأعمش- کسی که آب چشمش سریان دارد- و الأحول لوچ- و الأخفش- شب می بیند، ولی روز نمی بیند- و الأعشی- عکس اخفش، یعنی شب نمی بیند و روز می بیند- و الأرمد- کسی که دچار درد چشم شده باشد- کالصحیح ، یعنی دیه ی همه اینها مانند دیه چشم سالم است، چرا؟ چون مال نور و بینائی است نه مال ساختمان چشم- و لو کان علی سواد عینه بیاض فإن کان الابصار باقیاً بأن لا یکون ذلک علی الناظر-مردمک چشم- فالدیه تامه ، و إلا- یعنی اگر سفید روی مردمک چشم واقع شده، این بستگی دارد به صنعت، یعنی اگر چشم پزشک با دستگاه پیشرفت صده ی چشم را معین کند، طبق آن محاسبه می کنند و از دیه کم می کنند- سقطت بالحساب من الدیه لو أمکن التشخیص ، و إلا ففیه الأرش. البته در زمان ما قابل تشخیص است و پزشکان می توانند در صد آن را معین کنند، و اگر نتوانستیم حد و حدودش را روشن کنیم، باید ارش بدهد، یعنی عبدی را فرض می کنیم و این عبد اگر چشمش سالم بود، قیمتش چند بود، چشم بیمار قیمتش چند است؟ به آن نسبت از دیه کم می کنیم.
ص: 1